یه گلوله تو سینهمه. درست نزدیک قلبم. تلوتلو میخورم. گیج و منگم. مدام میپرسم که چی شد. ما که رفته بودیم هواخوری. قرار نبود اینجوری تموم بشه. مدتی طول میکشه. اما بالخره دستمو به سینهم فشار میدم و می به چشم....
ما را در سایت به چشم. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bhaalemaanraahemaan0 بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 3:26